۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

روز خوب

امروز روز خوبی برام بود، اولا که کار زیادی نبود ومن تازه از کار بر روی پانل ESD جواب گرفته بودم . دوما با حمید یکی از همکارام یه آهنگ پیدا کرده بودیم که حمید پشت بلندگوی دستی ، آهنگو می خوند و کلی مسخره بازی درمی آورد. مثله این دستفروش های دوره گرد که با ماشین تو محله ها می چرخند.من که از خنده داشتم می ترکیدم ...
راستی چی می شد مثه بچه ها برای ما بزرگترها هم ، خندیدن و شاد بودن راحت می شد؟ خیلی تو روحیه تاثیر مثبت میزاره!

هیچ نظری موجود نیست: