۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

سفر به کیش آذر 1388


یک ماموریت کاری بود در مورد Prosafe PLC که از نهم آذر ماه لغایت چهاردهم آذر ماه ادامه داشت. برای خودم و همسرم بلیط هواپیمایی آریا گرفتم و عصر یکشنبه هشتم به سمت کیش پرواز کردیم. هوا در طول مسیر به دلیل ابر فراوان با تکان های شدید همراه بود به طوری که یک جا فکر کردیم که واقعا زیر پایمان خالی شد، همه ترسیدند به خصوص خانمی که پشت سر ما نشسته بود و حالش بد شد. همسرم هم خیلی ترسیده بود. شب قبل در کیش باران فراوان باریده بود و آقای گلبرگ راننده هتل فلامینگو مارا با مینی بوس به هتل برد.شماره اتاق ما 119 بود. طی دو روز اول به دلیل اینکه یک کلاس آموزشی دیگر در برج صدف (طبقه 11 که دفتر فلات قاره کیش آنجا قرار دارد) برگزاربود کلاس ما صبح ها برگزار نشد و عصرها به کلاس
می رفتیم. استاد دوره برادر طالب صفری بود که وقتی من تو پالایشگاه بندرعباس پیمانکار بودم برای کار آموزی آنجا آمده بود و من ایشان را حتی زودتر از آشنایی با طالب می شناختم.
هوا واقعا عالی بود و همسرم از خرید و گشت وگذار در کیش بسیار خوشحال بود. از سکوت و آرامش آنجا خوشش آمده بود و به من پیشنهاد می داد که خود را به کیش منتقل کنم. از کشتی یونانی و روستای باغو و دماغه آفتاب که یک روز با یک تاکسی کمری دربست به آنجاها رفتیم و کلی عکس گرفتیم تا بازارهای مختلف که فکر نمی کنم همسرم حتی یکی از آنها را هم از قلم انداخت تا دوچرخه سواری در امتداد ساحل و رفتن به ساحل مرجان و غذا دادن به ماهیها و قدم زدن روی اسکله و امتداد دریا و کشتی کف شیشه ای و... همه را دیدیم . خلاصه خیلی خوش گذشت. چقدر جنس مارک دار خریدیم.
عصر روز چهاردهم هم با همان هواپیما ساعت چهار بعد از ظهر به بندرعباس آمدیم. در طول مسیر برگشت خاننم باز هم می ترسید اما خوشبختانه هوای مسیر بهتر از زمان رفت بود.



هیچ نظری موجود نیست: